رمان موبایل

رمان اینترنتی رمان مجازی _رمان عاشقانه_آموزش نویسندگی_ خاطرات_ رمان جدید_

رمان موبایل

رمان اینترنتی رمان مجازی _رمان عاشقانه_آموزش نویسندگی_ خاطرات_ رمان جدید_

رمان موبایل

اکثر مطالب رو از آرشیو های فن پیج نویسندگانی مثل شین براری، احمد آرام ، ققنوس خاکستری و احمد محمود بازنشر میکنم. زحمت اصلی را بنده متحمل شدم که از آرشیو شلوغش تعدادی از آنها رو سرقت ادبی کردم و اینجا منتشر کردم. خخخ شوخی بودشااا

آخرین نظرات
  • 24 September 23، 19:13 - محدثه پیراسته فر
    عالی
منبع محیط همبودگاه



چه مواردی در نویسندگی خلاق ، یک داستان ترسناک خوب را می سازد؟
البته، میتوانید چند تا هیولای وحشتناک پرت کنید داخل پاراگراف های اولیه داستان ، فواره های خون، و چیزهایی که از هر گوشه بیرون میپرند، ولی همانطور که نویسنده ترسناک های کلاسیک "اچ.پی. لاوکرفت" نوشته:
"قدیمی ترین و قوی ترین نوع ترس،
ترس از ناشناخته هاست."
و نویسنده ها این ترس را نه با بر ملا کردن چیز های وحشتناک، که با منتظر نگه داشتن مخاطبان به دنبال پیدا کردن آن ها، آماده میکنند.‌که این، همان در تردید و نگرانی بودن است.
آشنا ترین مثال ها برای این تردید و نگرانی در فیلم های ترسناک و رمان های رمزآلود دیده میشود.
چه چیزی در آن عمارت شبح زده ست؟
کدام مهمان شام قاتل داستانه؟

ولی" تردید" فراتر از ژانر ها هم وجود دارد . آیا قهرمان داستان آن روز را نجات میدهد؟
زوج داستان آخر قصه به هم میرسند؟
آن راز تاریکی که اینقدر نقش اصلی رو آزار میده چیه؟
کلید رسیدن به این "تردید" این است که یک سوال یا چند سوال رو مطرح میکند،
که مخاطبین امیدوارند به جواب آن برسند، و آن پاسخ را همزمان با مجذوب و کنجکاو نگه داشتن آن ها، به تاخیر میاندازد.
خوب، روش هایی که میتوانید برای رسیدن به این کلید در نوشته خود استفاده کنید چیستند؟
دید خود را محدود کنید.
به جای یک راوی همه چیز دان که میتوان هر اتفاق را ببیند و به اطلاع برساند، داستان را از دید یکی از شخصیت ها بیان کنید آن ها میتوانند در ابتدا همانقدر کم بدانند . که مخاطب می داند
و ما هم همزمان با آن ها به حقایق پی میبریم رمان های کلاسیک،به عنوان مثال "دراکولا"،
از طریق نامه ها و خاطرات بیان میشوند، که شخصیت ها بین تجارب خود ارتباط برقرار میکنند و از اتفاقاتی که در شرف وقوعند میترسند. بعد از آن، صحنه و تصویر درست را انتخاب کنید. عمارت های قدیمی یا قصر هایی با تالار های‌ پیچ در پیچ و راه های مخفی این ذهنیت که چیز هایی آزار دهنده مخفی شده اند را به وجود می آورند. شب، مه و توفان ها نیز نقشی مشابه در محدود کردن میدان دید و حرکات شخصیت ها ایفا میکنند. به همین دلایل لندن عصر ویکتوریایی صحنه ای بسیار محبوب است. حتی مکان ها و شیء هایی عادی میتوانند بدشگون به نظر بیایند. مثلا در رمان "گاثیک" "ربکا"، گل های خانه ی جدید شخصیت اصلی، قرمز خونی توصیف شده اند.


سه: با سبک و نوع بازی کنید.
میتوان یک داستان نگرانی آور را با محتاطانه نگاه کردن، نه فقط به آن چه اتفاق می افتد، بلکه به آهنگ و مسیر آن، به وجود آورد.

"ادگار الن پو" وضعیت روانی راوی در "د تل تیل هارت" را با جملاتی چند پاره که ناگهان قطع میشوند دنبال میکند.
و دیگر جملات اخباری در داستان مخلوطی از سرعتی مشتاقانه و مکث هایی سنگین میسازند. روی پرده، سینماگرافی "آلفرد هیچکاک" معروف به استفاده ی آن از سکوت هایی طولانی و برداشت هایی از راه پله ها برای ایجاد احساس ناراحتیست.

چهار: از "دراماتیک آیرنی" استفاده کنید.
شما نمیتوانید مخاطبین را تا ابد در تاریکی نگه دارید.
گاهی اوقات، تردید و نگرانی با آشکارسازی قسمت های کلیدی راز بزرگ به مخاطب ونه به شخصیت ها، به بهترین شکل پدید می آید این روش به نام "دراماتیک آیرنی" (طعنه نمایشی) شناخته شده. وقتی معما نه به این که چه اتفاقی میافتد،
بلکه به چگونه اتفاق میافتد، و شخصیت ها چگونه میفهمند، تبدیل میشود در نمایش کلاسیک "ادیپوس رکس" نقش اصلی از این که پدر خود را کشته و با مادرش ازدواج کرده آگاه نیست. ولی مخاطب این را میداند و "ادیپوس" را در طی پی بردن به واقعیت تماشا میکند. داستان، با اوجی عذاب آور همراه میشود. و در نهایت: "کلیف هنگر" (پایان واگرا) مراقب استفاده ی بیش از حد این یکی باشید.
از دید بعضی، حقه ای پیش پا افتاده و ساده است، ولی نمیتوان تاثیر آن را نادیده گرفت. این، وقتی است که یک بخش، قسمت، جلد یا فصل دقیقا پیش از آشکار شدن حقیقتی تعیین کننده به قطع میشود با در میان موقعیتی خطرناک با جای کمی برای امیدواری.
آن صبر، چه چند لحظه چه سال ها، باعث میشود اتفاقاتی که ممکن است پس از این بیافتند را تصور کنیم، که موجب تردید و نگرانی مضاعف میشود.
بدترین قسمتش این است که تقریبا همیشه دفع میشود و احساس خاتمه یافتن و آسودگی خاطر خلق میکند. ولی ما باز هم دفعه بعد نگران و شگفت زده میشویم.


این راهنما، اصول اولیه نحوه نوشتن یک داستان ترسناک را در بر می گیرد. ابتدا تعریفی از وحشت و عناصر مشترک داستان های ترسناک را ارائه می دهیم. سپس به 5 نکته کاربردی در نوشتن داستان های ترسناک اشاره می شود که با بکاربردن آن ها می توانید احساسات شدیدی در خوانندگان خود ایجاد کنید.

تعریف وحشت

کلمه "وحشت" به معنای "احساس ترس شدید، شوک یا انزجار" است.

5 عنصر مشترک بهترین داستانهای ترسناک

بهترین داستانهای ترسناک حداقل پنج عنصر مشترک دارند:
1. آنها به شخصیت ها، اعمال یا پدیده های "منحوس" یا "شرور" می پردازند.
2. آنها احساس ترس، شوک یا انزجار و همچنین احساسی غریب و غیر طبیعی را به وجود می آورند. خواننده دچار یک حس شدید از ناشناخته و یا حسی مرموز می شود.
3. در کتاب های ترسناک احساسات، حال و هوا، لحن و محیط همگی با شدّت فراوان توصیف می شوند. اینها با هم، این حس را ایجاد می کنند که احتمال یک اتفاق ناگوار در شرف وقوع است.
4. در این داستان ها، اتفاقات غیرمنتظره، ترسناک، تکان دهنده و نگران کننده رخ می دهد. در ژانر وحشت ارواح و گرگینه ها بسیار واقعی هستند.
5. آنها خوانندگان را در حس مرگ غوطه ور می کنند. ژانر وحشت با شرایط غیرمعمول سروکار دارد، از چرخه های تکراری خشونت تا سناریوهای غیرطبیعی مرتبط با مرگ. زامبی ها از قبر برخاسته اند، خون آشام ها شما را وارد دنیای خود می کنند، دوستان یا اقوامی که مدت ها از مرگشان می گذرد بطور غیر منتظره به ملاقاتتان می آیند.
حال می خواهیم ببینیم چگونه می توان همانند استفن کینگ، کلیوو بارکر یا حتی ادگار آلن پو یک داستان یا رمان ترسناک بنویسید؟

1: از لحن قوی و نافذ استفاده کنید

درک "لحن" در نحوه نوشتن در ژانر وحشت بسیار اهمیت دارد. لحن و حال و هوای داستان دو عنصری هستند که بر احساسی که داستان شما منتقل می کند تأثیر می گذارند. این دو عنصر می توانند حتی قبل از اینکه یک شخصیت صحبت کرده یا تصمیم اشتباهی گرفته باشد، در خوانندگان حس ترس را ایجاد کنند.
نحوه توصیف شما از فضای داستان، حرکت شخصیت ها و اعمال آن ها، لحن فراگیری را در داستان ایجاد می کند. در ژانر وحشت، داستان با لحنی تیره یا ترسناک ادا می شود. مثلاً صحنه با احساس ناآرامی همراه است. اشیائی که باید ثابت باشند حرکت می کنند. اتاق به حرکت در می آید. یک موجود عجیب و غریب ناگهان ظاهر می شود.

2: در ژانر مورد نظرخود بسیار مطالعه کنید

هر ژانری که می نویسید، چه از نوع روانشناختی و چه ماوراء الطبیعه، هر چه می توانید کتاب های بیشتری از نویسندگان آن ژانر مطالعه کنید. نمونه هایی از نویسندگان مشهور ژانر ترسناک می توان به استفان کینگ، ادگار آلن پو، اچ پی لاوکرفت، کلایو بارکر، برام استوکر، نیل گیمن و ... اشاره کرد.
همانطور که کتاب های این نویسندگان را در ژانر مورد نظر خود می خوانید، یادداشت برداری کنید که آن نویسنده در چه جنبه هایی از ژانر به خوبی عمل کرده است. فضاسازی به چه صورت انجام شده است؟ قسمت هایی از کتاب که حس وهم آوری را منتقل می کنند مشخص کنید و هنگامی که می خواهید فضاسازی داستان خود را واضح تر انجام دهید این قسمت ها را از نو بخوانید. یادگیری فعال از نویسندگان بزرگ، تسلط شما را در ژانر ترسناک بهبود می بخشد.
برای خرید مجموعه داستان های ادگار آلن پو می توانید از سایت دیجی کالا اقدام کنید.

3: به شخصیت های شرور انگیزه های معتبری بدهید

به هر شخصیت شرور انگیزه ای روشن و واضح اختصاص دهید. آشکار کردن انگیزه این اقدامات شوم در داستان شما می تواند بخشی از رمز و رازی باشد که باعث می شود خوانندگان در مورد دلیل اتفاقات ناخوشایند حدس بزنند.
اگر در رمان ترسناک شما یک نیرو یا موجود منحوس وجود دارد، انگیزه آن باید در حد کارهایی باشد که آن شخصیت مرتکب آن می شود. اگر در رمان شما یک عروسک ترسناک عامل قتل و عام است، دلیل و انگیزه آن نباید مثلاً این باشد که شخصی باتری هایش را بیرون آورده است!

4: از عناصر اصلی تراژدی استفاده کنید

ترس و وحشت زمانی در عالی ترین شکل خود است که درمورد تراژدی به معنای واقعی باشد. تراژدی به واسطه عیوب  شخصیت ها، انتخاب های بد و از طریق اشتباهات سنگین متولد می شود.
ژانر ترسناک از عناصر اصلی تراژدی چنان استفاده می کند که برخی از اینها به کلیشه تبدیل شده اند. حتماً شما هم وقتی فیلمی ترسناک می بینید بارها شخصیت ها را احمق خطاب کرده اید وقتی با وجود خطر باز هم دچار اشتباه می شوند و تصمیمات اشتباه می گیرند و وارد جایی می شوند که نباید بشوند.
در داستان های ترسناک، ما می ترسیم، زیرا، به عنوان خوانندگان، نشانه هایی را می بینیم که شخصیت ها قادر به مشاهده آنها نیستند.
تراژدی درسهای مهمی را به ما می آموزد، به عنوان مثال:

اعمال مخرب ظالمانه می تواند عواقبی داشته باشد (مثلاً شخصیت رمان استفن کینگ به نام کَری در رمانی به همین نام، قدرت های خود را که به دلیل آزارهای مداوم روحی و روانی در خود محبوس نگه داشته است، سرانجام رها می کند)

به موقعیت ها و سناریوها از دیدگاه های مختلف نگریسته شود (به عنوان مثال "آن خانه متروک است زیرا بازار ملک رکود داشته است". یا اینکه: "این خانه متروکه است زیرا اتفاق وحشتناکی در آنجا رخ داده است و این اتفاق تکرار می شود و مردم از آن وحشت زده هستند.)

شجاعت به معنای انتخاب در حین آگاهی کامل از خطرات است، در حالی که انتخاب بدون آگاهی از عواقب احتمالی آنها، مردم را آسیب پذیر می کند.

برای نوشتن یک رمان ترسناک، نشان دهید که وضعیت وحشت آور وابسته به مجموعه ای از انتخاب های شخصیت ها، در گذشته یا زمان حال است. داستان های ترسناک به ما یادآوری می کنند که علت و معلولیت حتی در قلمرو تخیلی داستان پردازی، واقعی است.

5: برای ترساندن از عوامل متداولی که باعث وحشت می شوند استفاده کنید

اگر هدف نوشتن داستان ترسناک برانگیختن حس ترس، شوک یا انزجار است، به چیزهایی فکر کنید که مردم از آنها بیشتر می ترسند.
رفتن به دندانپزشکی را مورد شماره یک قرار داده است. وقتی در صندلی دندانپزشک هستید احساس ناتوانی می کنید. این ترس را با درد همراه کنید و کاملاً مشخص است که چرا یک دندانپزشک شرور، می تواند کابوسی ترسناک باشد.
ترساندن خوانندگان باعث ایجاد تنش در آن ها می شود و سرعت داستان شما را افزایش می دهد. در اینجا برخی از متداول ترین ترسهایی که مردم دارند آورده شده است:

ترس از حیوانات (سگ، مار، کوسه، موجودات اسطوره ای)

ترس از پرواز (نویسنده فیلمنامه "مارها در هواپیما" ترس قبلی و این ترس را با هم در آمیخته اند)

تاریکی - یکی از اصلی ترین ترس هایی که نسبت به ناشناخته وجود دارد

ارتفاعات خطرناک

افراد دیگر و خواسته ها و اهداف اغلب ناشناخته آن ها

محیط های ترسناک و تخریب شده

فکر کنید که چگونه می توانید این ترسهای رایج را در خوانندگان داستان خود برانگیخته کنید. برخی از این ترس ها در ژانر وحشت بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند.
در اینجا این نکته را یادآور می شوم که وحشت تنها به معنی ترس شدید نیست بلکه عناصری چون انزجار، غافلگیری و شوک را نیز در بر دارد

مقدمه ای برای درک  بهترژانر وحشت 

تصور کنید شما چشمانتان را باز میکنید و خود را در یک اتاق تاریک پیدا میکنید
چه احساسی دارید ؟
نمیترسید ؟
 قطعا در همان لحظه احساس ترس به شما منتقل میشود و منبع ترس شما چیزی جز ترس از ناشناخته ها نیست برای مثال اولین ترس ناشی از جغرافیای پنهان فضای داخلی اتاق است
بدین معنا که عدم اشنایی ما با فضای داخلی اتاق مارا دچار ترس میکند ضمن اینکه به سبب حس خطر حواس ما هوشمندانه تر عمل میکند 
در این بین رویا پردازی و تخیل نیز در افزایش میزان ترس ما تاثیر به سزایی دارد برای مثال صدای یک ساعت میتواند حکم قدم های پا را داشته باشد

و البته بخشی از ترس شما میتواند ناشی از چراهای ذهنی شما باشد که هیچگاه پاسخ دقیقی برای انها یافت نمیشود اساسا ژانر ترس پایه های  کاری خود را بر همین چراهای بی جواب استوار میکند و به سبب ناشناخته بودن محیط اولیه هر صدایی از محیط میتواند در ذهن شما تولید سوال کند به محض دریافت این موضوعات احساس خطر میکنید و بعد از احساس خطر ترس بر شما حاکم  میشود

ژانر وحشت همانند دیگر ژانر های عرصه نویسندگی اوج جذابیت خود را در بحث فرم پیدا میکند اما در ژانر ترس برای بحث همذات پنداری و اساسا درگیری مخاطب  نیاز به ابزاری متفاوت خواهیم داشت ابزاری که بخش عمده تاثیر پذیری خود را در موضوع روانشناسی ذهن مخاطب پیدا میکند

در بحث روانشناسی ذهن جهت القای ترس همیشه با این سوال طرف هستیم که چگونه و از کجا شروع کنیم ؟

به طور کل ما صفحات و جملات آرام ابتدایی را داریم همچون نماهای خاکستری ای را در آغاز اثر داستانی مان خواهیم داشت که همه خبر از ارامش قبل از طوفان میدهد.

به محض درگیری و همذات پنداری مخاطب با شخصیت های قصه نوبت به ان میرسد که با طرح مجدد موضوعات مطرح شده در قسمت ابتدایی و بسط انها قصه را پیش ببریم در این بین نباید از اهمیت فضاسازی و شرح صحیح و قدرتمند خوف و اوهام غافل بود . که قطعا میتواند در پیشبرد بحث کیفی کار مارا یاری کند

از دیر باز تا کنون عواملی که سبب ترس یا وحشت در عرصه نویسندگی میباشد به طور دقیق شناخته شده اند و انچه که ما به خصوص در سالهای اخیر شاهدش هستیم چیزی جز تکرار موضوعات پیشین اما پرداخت متفاوت نیست

به درستی که راز موفقیت تمامی کتاب های ژانر وحشت نه در موضوع بلکه پرداخت متفاوت انها میباشد برای مثال :
۱:قاتل روانی
۲:کلبه 
۳:جنگل
۴:قبرستان
۵:سردخانه
۶:شب
۷:موضوعات ماورایی
۸:ایجاد لینک ارتباطی دقیق میان وقایع و مباحث اعتقادی 
و....

اما باید توجه داشت که برای مثال همان موضوع قاتل روانی میتواند شکل و شمایلی دیگر نیز داشته یاشد چیزیکه این قاتل روانی را در ژانر وحشت قرار میدهد همان نگاه دقیق و موشکافانه خالق اثر داستانی میباشد 
برای مثال :
موضوع:قاتل روانی
تعقیب و گریز 
شرح شرایط و مکان و زمان و اشاره به صدای قدم های پای قاتل در محیط تاریک یک اتاق
قهرمان تنها 
قدرت کاراکتر منفی به سبب بدن ورزیده یا هر چیز دیگر به قهرمان قصه برتری دارد 
شرح  چهره برای مخاطب و القای ترس قهرمان به مخاطب 
و در اخر ترس از مرگ

پس ما میتوانیم با ترکیب هریک از عوامل ذکر شده ترس را به مخاطب القا کنیم

اما نکته مهمتر و به نوعی تکمیلی این موضوع است که یک نویسنده موفق ان شخصیست که ترس را در دنیای واقعی خوب لمس کرده باشد تا بتواند با فهم و درک درست نسبت به یک واقعه مخاطب خود را دچار ترس کند
ولی ما فیلمساز نبوده و نیستیم ، بلکه بالاتر از وی جا داریم ، لااقل در خصوص سختی کار ، چنین است. چون ترساندن مخاطب با چیدمان واژگان به قدرت و تکنیک و هوش بالایی نیازمند است . زیرا ابزار مان محدود به واژگان و تکنیک ها و تصویر سازی ذهنی است .
در سینمای ایران به سبب نبود تجهیزات مناسب برای ساخت این گونه از فیلم ها ،فیلمنامه نویسان روی به نوشتار یا تقلید از همان مباحث پر تکرار هالیوود میاورند با این تفاوت که اینبار انها برای باور پذیری بیشتر بومی سازی وقایع  را در اولویت کاری خود قرار میدهند به عبارت دیگر فضای کاری همان فضای کاری هالیوودیست اما ان را با چاشنی مسائلی همچون جن و روح که ترس انها برای مخاطب قابل فهم است ترکیب میکنند این چنین میشود که این دست پروژه  ها به طبع مخاطب این ژانر خوش میاید
ولی ما به عنوان نویسنده با واژگان و قلم و کاغذ و ایده هایمان سر و کار داریم و کاری بس دشوار تر از یک فیلمساز بر عهده ی ماست . زیرا امکانات کمتری برای القا حس وحشت داریم . نه صوت ، نه تصویر ، نه تکنیک های فیلمسازی و یا گریم ، بلکه ما می بایست در ذهن مخاطب نفوذ کنیم و او را وادار به تصویرسازی کنیم و آنگونه او را به پیش ببریم که تصویری همچون انتظارمان را تجسم کند . پس کارمان بس سخت تر از فرهاد و کندن چهلستون است .
این جمله که میگویند داستان ترسناک را باید در شب و به تنهایی خواند ، شاید پر اشتباه ترین جمله باشد بدین صورت که این گونه از داستان ها باید صفر تا صد ترس خود را در مباحث داخلی خودشان پیدا کنند نه انکه ما چیزی از محیط بیرون به انها اضافه کنیم به عبارت دیگر همگان واقفند که یک داستان ترسناک میتواند همچون فیلمنامه ای شود که تبدیل به فیلم شده ، آنگاه همگی قبول داریم که تماشای آن فیلم در یک سالن تاریک جذابتر و دلهره اور تر باشد اما این بدین معنا نیست که این موضوع جز پارامتر اصلی این گونه اثار قلمداد گردد و داستان نویس یا فیلمنامه نویس می بایست چنین گزینه ای را در متر و معیار های خود متصور شود. خیر . چنین نیست .

تعلیق و غافلگیری دو جز جدایی ناپذیر اثار ترسناک هستند برای درک و فهم بیشتر این موضوعات به مثال های زیر توجه بفرمایید

تعلیق :سطر های نخست :پسرک در جنگل دوان دوان در حال حرکت هست 
صفحات و بخش دوم:قاتل روانی پشت یکی از درختان  در راه چاقویش را تیز میکند و منتظر پسرک میباشد 
چندینو چند بار به صورت برش موازی نماهای متعددی از ان دو را به نگارش در می آوریم .

غافلگیری: در شرح حال و تصویر سازی ات فضا ، جملات و واژگان فقط سمت پسرک اشاره دارد و ما چیزی از قاتل نمیدانیم این میشود که با بیرون امدن قاتل از پشت درختان دچار غافلگیری میشویم

همانطور که ملاحظه فرمودید هر دو مورد میتواند چاشنی مناسبی برای القای وحشت باشد

به طور کل عرصه نویسندگی خلاق خلق گشته است تا با برانگیخته کردن تمامی احساس از جانب  مخاطبین خود انها را به لمس و درک درست از دنیای پیرامون اما با نگاهی متفاوت جذب کند
  • 22/07/29
  • شهربانو واثق

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی